تولد مثلاً سوپرایزی.....
تولد مثلاً سوپرایزی....
سلام پسر خوبم سلام مرد کوچولوی مامان امروز به لطف معلم عزیز و مهربونت دست به کارنوشتن شدم .
عزیزم دیشب چه شب قشنگی بود این تنها جشن تولدی بود که واقعا احساس کردم دوباره متولد شدم.
از اول دی در تکاپویی ....
دل کوچولوت هم طاقت نداره هر روز میگی مامان یه رازی هست دلم میخواد بگم اما نمیتونم.
تا دیروز که با بابا رفتی یک کیک و یه گل سر برام خریدی .البته که لطف کرده بودید شب قبلش هم برام موبایل خریدید . مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی