اولین کتابی که نوشتم...
چه زیبا نوشتی گلم میدونی کجای ماجرا خنده داره
اونجایی که خواستم برای دادن ایده از خاطرات خودم
برات بگم و تا شب داشتی برام دل میسوزوندی و
گاهی هم اشک تو چشمات جمع میشد عاشق این حس
ظریف و لطیفتم مامان جون...
اونجایی که خواستم برای دادن ایده از خاطرات خودم
برات بگم و تا شب داشتی برام دل میسوزوندی و
گاهی هم اشک تو چشمات جمع میشد عاشق این حس
ظریف و لطیفتم مامان جون...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی